این چند روز مهمان مامان نسرین و بابا منصور بودیم چون بابا آرش مسافرت بود و مامان زهرا جون هم رفته بود پیش پدر و مادرش خیلی به من و آردین خوش گذشت چون از درس خبری نبود! ...
امروز بابا رفت ماموریت کاری اراک و من و آردین رفتیم خونه مامان نسرین.من خونه مامان نسرین رو خیلی دوست دارم چون با گوشی مامان نسرین بازی می کنم و مامان نسرین غذاهای خوشمزه درست می کند ...
امروز بابا گفت بچه ها لباساتون رو بپوشید بریم سه شنبه بازار من هم که با آردین سر از پا نمی شناختیم لباسامون رو پوشیدیم و در قاب دوربین بابا یک عکس یادگاری گرفتیم. ...
چند ماه پیش آردین رفته بود دستشویی حواسش نبود افتاد سرش شکست ما هم آردین رو بردیم دکتر، سرش رو بخیه زدیم پانسمان کردیم. انگار آردین عمامه به سر شده ،دلم براش سوخت. ...